راهکارهای هنجارمند کردن جامعه 3
چکیده :
یک نظام فرهنگی چگونه هنجارمند خواهد بود؟ به نظر میرسد برای دریافت پاسخ این پرسش، ضروری است با استناد به مبانی هستیشناختی، معرفتشناختی، ارزششناختی و انسانشناختی قرآن، باید ویژگیها و شاخصهای مهمّ هنجارها استخراج گردد تا نظام فرهنگی به درستی شکل بگیرد.
در ادامه، با تکیه بر منابع قرآنی و روایی ادامه ی این ویژگیها اشاره می کنیم چرا که در مطلب قبلی تحت عنوان راهکارهای هنجارمند کردن جامعه 2 به ویژگی اول که ابتنای بر عدالت بود اشاره شد :
متن :
دو) ابتنای بر عقل
هنجاری توان بقا و قدرت نظم بخشی و فرهنگ سازی دارد که با عقل و فطرت انسان همسو و همنوا باشد. هنجارهای مغایر باعقل و خرد نمی تواند تفاهم بخش باشد. جامعهای که در آن خرد به حاشیه رانده شود، ممکن است به ظاهر متحد و منسجم باشد، اما در حقیقت، جامعه چند تکه و متفرق و دچار فروپاشی فرهنگی است. چنان که قرآن جامعه مشرکان را چنین توصیف نموده است (حشر/14). بنابراین، هنجاری مفید است و به نظاممندی فرهنگی می انجامد که با عقل به عنوان وجه مشترک همه انسانها همسو باشد. به همین دلیل، اگر منصفانه با آن برخورد شود، هم پذیرش آن آسان است و هم استمرار آن بیشتر است؛ چون با معرفتهای راستین انسان همسو و همساز است.
دلیل عقلانی بودن نظام هنجاری اسلام، اهمیتی است که به عقل در متون دین داده شده است. عقل از نظر هستی شناختی محبوبترین مخلوق خداوند است. از نظر معرفت شناختی از منابع و ابزارهای مهم معرفت است تا مرتبهای که در روایات از آن به حجت باطنی یاد شده است و بالاتر از آن، در برخی روایات عقل دارای مرتبه فراتر از دین است و دین در جایی است که عقل در آنجا باشد]1[؛ بنابراین، اگر هنجاری خرد انسان را نادیده بگیرد، نظم بخش نخواهد بود.
سه) ابتنای بر فطرت
علاوه بر همسویی با عقل، یک هنجار باید با فطرت انسان نیز سازگار باشد. هنجارهای اسلامی نه تنها با عقل راستین همسوست، بلکه بر فطرت انسانی نیز ریشه دارد (روم/30). چون ریشه فطری دارد به آسانی مورد پذیرش قرار می گیرد (مطهری، مجموعه آثار، 3/384 و 388) و پایدار است. علامه طباطبایی در این باره مینویسد: «خلاصه کلام و جامع آن این است که قرآن اساس قوانین را بر توحید فطری و اخلاق فاضله غریزی بنا کرده، ادعا می کند که تشریع (تقنین قوانین) باید بر روی بذر تکوین و نوامیس هستی جوانه زده و رشد کند و از آن نوامیس منشا گیرد، ولی دانشمندان و قانونگذاران، اساس قوانین خود را و نظریات علمی خویش را بر تحول اجتماع بنا نموده، معنویات را بکلی نادیده می گیرند، نه به معارف توحید کار دارند و نه به فضائل اخلاق، و به همین جهت سخنان ایشان همه بر سیر تکامل اجتماعی مادی و فاقد روح فضیلت دور می زند، و چیزی که هیچ مورد عنایت آنان نیست، کلمه عالیه خداست» (طباطبایی، تفسیر المیزان، 1/ 99). از اینرو، هنجارهای مغایر فطرت و سرشت انسان چون همجنس گرایی فاقد عمومیت و ثبات لازم است.
منبع : بخشی از مقاله ی دکتر محمد رضا آقایی و نصرالله نظری به نام مبانی و ساختار نظام فرهنگی از منظر قرآن کریم .